نوشتهای که در ادامه میخوانید بخش آغازین مقالهای بلند از سایت بلومبرگ درباره CODE است. مقالهای بسیار جالب که همهچیز را (از سیر تا پیاز!) در مورد کد و برنامهنویسی توضیح میدهد. ما تصمیم گرفتیم ترجمهی این مطلب عالی از پاول فورد را بهصورت کاری جمعی درآوریم و از خوانندگان زمانا برای ترجمهی یک مقالهی مهم دعوت به همراهی کنیم.
این مقاله حدود ۳۲ هزار واژه است و برای کسانی که اعلام آمادگی کنند، در بیشترین حالت ۵۰۰ واژه (یک صفحه A4 با فونت ۱۱) اختصاص داده خواهد شد. پس از کنار هم گذاشتن تمامی بخشها، مطلب ویراستاری نهایی شده و در نسخهی آنلاین و پیدیاف و با نشر نام مشارکت کنندگان، در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.
اگر علاقهمند به همراهی ما در این پروژه هستید، یک نظر خصوصی از قسمت نظرات همین مطلب برایمان ارسال کنید تا جزییات را بریتان ایمیل کنیم.
تصور کنید فردی تحصیلکرده و موفق هستید که سِمَت معاون ارشد سازمانی بزرگ را بر عهده دارد. اتاق کار شما با اسباب و اثاثیهی مناسب و نور کافی که از پنجرهای بزرگ بر اتاقتان افتاده است، نشان از دو دهه تلاش و خدمت مجدانه شما در پیشهی مدیریت دارد.
در سرتاسر سازمان به دقیق بودن شهرت دارید، فردی که منابع مالی را بهدرستی مدیریت میکند و از پرداخت هزینه برای چیزهایی که قابل توضیح نیستند، بیزار است. این سیاست شما را در بسیاری از جنبههای عملی یاری کرده اما زمانی که باید بر توسعهی نرمافزارها نظارت کنید این سیاست کارساز نبوده است.
در طول مدت کارتان هر دو سال یکبار مشکلی مرتبط با اینترنت رخداده و بهطور ناگهانی لازم بوده صدها هزار دلار برای پروژههای غیر شفاف با ضرب العجل نامعین هزینه کنید، پروژههای مدیریت محتوا، پروژههای یکپارچهسازی مدیریت ارتباط با مشتری، اپلیکیشنهای موبایل و پروژههای مرتبط با سازمانهای بدونکاغذ. مهم نیست چقدر کیف پولتان را سفت چسبیدهاید، نرمافزار راهی برای باز کردن آن خواهد یافت.
در سمت دیگر میزتان مردی سیوچندساله نشسته و کامپیوتری را روی پاهایش گذاشته. کتی خاکستریرنگ به تن دارد و آمده تا در مورد هزینه کردن مبلغ زیادی برای ایجاد انتزاعی درک ناپذیر از پروژهی معماری مجدد یک وبسایت صحبت کند. او نیاز به پول، حمایت برای تیمش، استخدام نیروهای جدید و منابع خارجی دارد. قبلاً از سوی مدیر اجرایی سازمان مقررشده که شما اینها را محیا کنید. برنامهنویسها بیشازاندازه پرهزینه هستند و شما به تجربه میدانید پروژههایی که بودجهی بسیار زیاد و ناجوری لازم دارند پتانسیل زیادی برای شروع از همینجا دارند.
مردی که کت خاکستری پوشیده میگوید: «اساساً ما با محدودیتهای ورد پرس روبرو هستیم.»
به شما گفتهشده است که تمام کدهایی که سایت را سرپا نگهداشتهاند باید تعویض شوند و به عقیدهی مدیر جدید کدهای قدیمی بسیار پیچیدهاند و نتیجتاً سیستمهای شما تحتفشار هستند. سرویسهای شخص ثالثی که استفاده میکنید قدیمی و گران هستند. فروشندگان اطراف دفتر کارتان پراکندهاند و میگویند که تا چه حد در مورد وبسایت شرمزده هستند؛ هیچچیز روی موبایل بهدرستی نمایش داده نمیشود، سفارشها در نیمهراه دچار قطعی ارتباط شده و افراد بدون هیچ اخطاری به ناگاه از سایت خارج میشوند.
TMitTB برای همین اینجاست، او یک کارشناس اسکرام است. او میگوید:
بخشی از افراد من میخواهند از Drupal 7 استفاده کنند و کار را با Magento راه بی اندازند. گزینهی دیگر استفاده از Javascript در فرانت و بک است.
اینها تمام عباراتی است که شما شنیدهاید. گرچه صفحات اول ویکیپدیا و کتابی در مورد برآورد پروژههای نرمافزاری خواندهاید چندان از آنها سر درنمیآورید؛ میپرسید: «آیا این گزینهها را برآورد هزینه کردهاید؟»
او یک عدد و یک تاریخ به شما میگوید اما شما میدانید که این مقدار نصف چیزی است که باید باشد و پروژه یک سال بیشتر از موعود به اتمام خواهد رسید. کارشناس اسکرام که جورابهایی با طرح نینجا! پوشیده ادامه میدهد:
فراموش نکنید که ما برای اپلیکیشن هم نیاز به بودجه داریم!
در همین حین شما بوی سوختگی میشنوید. بوی سوختگی پول! در حقیقت دوست دارید در چشمان او زل بزنید و بگویید بسیار خب، شما یک مقدار هزینه و زمان برای من مشخص کردید اما کار واقعاً کی تمام خواهد شد؟ اما جلوی خود را میگیرید، قطعاً نمیخواهید پرس جویتان شکل آه و ناله ناشی از بیصبری به خود بگیرد. فعلاً بهتر است ناآگاهیتان را پنهان کنید. «پروژه چه زمانی به اتمام خواهد رسید؟» رفتهرفته یاد میگیرید که پاسخ این پرسش هیچگاه است.