تقریبا یک سال پیش، علاقه‌ی من به نوشتن، تکنولوژی و داشتن رگه‌هایی از تفکر فمنیستی در کنار هم قرار گرفتند تا اولین نوشته‌های حرفه‌ای من درباره‌ی ارتباط زنان و تکنولوژی در وبلاگ کفشدوزک منتشر شوند. هنوز هم یکی از دغدغه‌های مهم زندگی من زنان و حضور آن‌ها در دنیای تکنولوژی است. چند روز پیش در گشت وگذارهایم در وب به مقاله‌ای برخوردم که در آن اصطلاح جالبی را برای اولین بار کشف کردم: "سایبرفمنیسم".

در سال ۱۹۸۵، Donna Haraway مقاله‌ای با نام "A Cyborg Manifesto" منتشر کرد و در آن ایده‌ی اینکه علم و تکنولوژی به صورت ذاتی به مردسالاری و سرمایه‌داری تعلق دارند را رد کرد. این موضوع سرآغاز شکل گیری جنبشی شد که امروزه آن را با نام سایبورگ فمنیسم یا سایبرفمنیسم می‌شناسیم.

انتقادات فمنیست‌ها از ادبیات زن‌ستیزانه‌ی cyberpunk از اصلی‌ترین محرک‌های شکل‌گیری سایبرفمنیسم در دهه‌ی ۸۰ میلادی بود. به دنبال این موضوعات، اصطلاح سایبرفمنیسم برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ مطرح شد. بنا به گفته‌ی Carolyn Guertin، پروفسور دانشگاه  Ontario Institute of Technology در این سال در سه نقطه‌ی متفاوت از جهان سایبرفمنیسم متولد شد.

در کانادا Nancy Paterson مقاله‌ای با عنوان "سایبرفمنیسم" منتشر کرد. در آدلاید استرالیا جمعی چهار نفره که به عنوان VNS Matrix شناخته می‌شوند، مانیفستی برای سایبرفمنیسم را نوشتند و از سایبرفمنیسم به عنوان برچسبی برای معرفی اعمال رادیکالی خود استفاده کردند. در همین سال Sadie Plant، نظریه‌پرداز انگلیسی از این اصطلاح برای تعریف تاثیر مونث‌سازی فضای تکنولوژی در جامعه‌ی غربی استفاده کرد.

سایبرفمنیسم

سایبرفمنیسم در حقیقت به کاربرد نظریه‌ی فمنیسم و ایفای نقش در فضای سایبری، رابطه‌ی سیستم تبعیضی موجود و تکنولوژی‌های محاسباتی و رابطه‌ی تکنولوژی‌های جدید با جنسیت افراد می‌پردازد. ارائه‌ی تعریفی معتبر از سایبرفمنیسم کار دشواری‌ است؛ در واقع در سال ۱۹۹۷ شرکت کنندگان در اولین کنفرانس بین المللی سایبرفمنیسم توافق کردند که برای مفهوم سایبرفمنیسم تعریفی ارائه ندهند؛ در عوض آن‌ها صد مفهومی را که معتقد بودند سایبرفمنیسم نباید چنین اتلاق شود را مشخص کردند. طبق این صد مفهوم سایبرفمنیسم یک گرایش و حتی یک ایدئولوژی نیست، سایبرفمنیسم فیلم وحشتناک و یا علمی تخیلی نیست. سایبرفمنیسم شوخی رسانه‌ای نیست، سایبرفمنیسم مد روز نیست و مهمتر از همه سایبرفمنیسم یک اسباب بازی خسته‌کننه برای پسران خسته کننده نیست!

پژوهشگرانی چون Jessie Daniels اظهار دارند که :

سایبرفمنیسم نه یک تئوری واحد است و نه یک حرکت فمنیستی با دستورکار سیاسی روشن؛ بلکه سایبرفمنیسم به دامنه‌ای از تئوری‌ها، مباحثه‌ها و شیوه‌هایی اتلاق می‌شود که به ارتباط بین فرهنگ دیجیتال و جنسیت می‌پردازد.

گرچه VNS Matrix و Sadie Plant به طور همزمان اصطلاح سایبرفمنیسم را ارائه دادند؛ ولی از آن به شیوه‌های متفاوتی استفاده می‌کنند. Plant سایبرفمنیسم را در رابطه با زنان و تکنولوژی به کار می‌برد. از نظر او

سایبرفمنیسم پاسخ نظری به این واقعیت است که زنان بیشتر و بیشتری می‌توانند قدرت ابتکار خود را در حوزه‌ی هنر الکترونیک و تکنولوژی‌های مجازی صرف می‌کنند.

اما اعضای VNS Matrix راهبرد شیطنت آمیز تری را در پیش گرفته‌اند؛ آن‌ها با هیاهو و حرکت‌های آنارشیستی سعی دارند نشان دهند تکنولوژی تنها اسباب بازی پسران نیست. شاید به نظر بسیاری از افراد حرکت‌های آن‌ها عجیب و غیرمعقول بوده است؛ اما از نظر من بیشترین تاثیر در تغییر افکار از سال‌های آغازین تولد سایبرفمنیسم، حاصل تلاش‌های VNS Matrix و هنرمندان مرتبط با آنان بوده‌است.

سایبرفمنیسم به طور مکرر در حال ظاهر شدن در زمینه‌های هنر، سیاست و دانش است. بخش دوم آن، فمنیسم، به یک هدف یا استراتژی سیاسی اشاره می‌کند. اما در کنار آن سایبرفمنیسم متدی هنرمندانه را نیز به نمایش می‌گذارد. برای سایبرفمنیست ها فضای سایبری محیطی برای تجربه‌های هوشمندانه و نوآورانه بود، در دهه‌ی ۹۰ هنرمندان و تئوریسین‌های سایبرفمنیست متعددی مطرح شدند و تجربه‌هایی انقلابی را در فضای سایبری رقم زدند. از جمله آثار این افراد میتوان به Cyberflesh Girlmonster  اثر Linda Dement، مانیفست VNS Matrix، اثر هنری چندرسانه‌‌ای و مبتنی بر وب Melinda Rackham با نام Carrier و همچنین بازی‌های کامپیوتری از جمله  All New Gen اشاره کرد.

سایبرفمنیسم

Cornelia Sollfrank از بنیان‌گذاران سایت Old Boys Network معتقد است که تفاوت بسیاری بین سیاست‌های فمنیسم  در دهه‌های ۷۰ ، ۸۰ و ۹۰ وجود دارد، به طوری که نسل جدید مکررا برخی از اساس‌ها و بنیاد‌های فمنیسم نسل قبل را رد می‌کند. اما با وجود تمامی این موضوعات آن‌ها در کنار هم مانده‌اند. حال با توجه به آن که سایبرفمنیسم به دنبال نسل سوم فمنیسم به وجود آمده است تعجب آور نیست که نظرات سایبرفمنیست‌ها درباره‌ی جنس مونث و رابطه‌ی آن با تکنولوژی و دیپلماسی به طور گسترده‌ای متفاوت باشند.

سایبرفمنیست‌ها اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند، با این حال Faith Wilding در گزارش خود از اولین سمینار بین‌المللی سایبرفمنیسم زمینه‌هایی را که تحقیق و کار بیشتر در رابطه با سایبرفمنیسم در آن‌ها مطلوب و مصوب حاضرین بوده‌اند را صورت کرده‌است. ازجمله‌ی این اهداف می‌توان به این موارد اشاره کرد: پشتیبانی و ترفیع نظریه‌پردازان، هنرمندان و سخنرانان این حوزه، انتشار نقد و اصول نظری سایبرفمنیسم، اتحاد و پیوستگی با زنان متخصص و فنی، اجرای پروژه‌های آموزشی در زمینه‌ی سایبرفمنیسم و پرورش افراد و الگوهایی که تعصبات جنسی حاضر را شکسته و قواعد دنیای مردانه را از نو می‌نویسند. 

بسیاری معتقدند که ما اکنون در جهان پست-سایبرفمنیسم زندگی می‌کنیم. همانگونه که بسیاری از زنان جوان معتقدند فمنیسم ناخوشایند است و گرچه در اثبات برابری دو جنس موفق بوده‌است؛ اما دیگر نیازی به آن نیست. اما من عمیقا معتقدم هنوز تفاوت‌های بسیاری دست کم در زمینه‌ی تکنولوژی بین زنان و مردان وجود دارد؛ ما به موج جدید و بهتری از سایبرفمنیسم نیاز داریم که به صورت برنامه‌ریزی شده و دقیق‌تری به زنان کمک کند تا اندیشه‌های خود را بار دیگر مرور کنند و جای خالی زنان را، که نه برحق، خالی مانده است در دنیای تکنولوژی پر کنند. با وجود تمام شواهدی که تکنولوژی و مسائل فنی را مردانه جلوه می‌دهند، هنوز امید‌های زیادی برای برابری وجود دارد؛ زنانی که در طول تاریخ نام‌شان از دنیای تکنولوژی حذف شده است گواهی هستند بر این موضوع که از همان ابتدا فرصت‌هایی برای رشد و جوانه زدن وجود داشته است. موفقیت‌ها و شکست‌های سایبرفمنیست‌ها از ابتدای شروع به کارشان تا به حال، راه را برای زنان امروز نمایان ساخته‌اند تا به برابریِ به حق، چه در زندگی اجتماعی و چه در حوزه‌ی تکنولوژی و فعالیت‌های فنی برسیم. ما به صدای قاطعانه، پر از زیرکی و گاه خشمگین سایبرفمنیسم نیاز داریم تا تصویر پررنگ‌تری از زنان را در فضای سایبری و دنیای حقیقی به همگان، خصوصا افکار زن ستیزانه و مردسالانه، نشان دهیم.