انسان از همان ابتدای آفرینش به این فکر بوده که راهحلی برای جاودانگی خود پیدا کند. در مذاهب مختلف ویژگیهای مختلفی برای عمر بیپایان و جاودانگی مطرح شده است. حتی اقوامی وجود دارند که معتقدند با برگزاری مراسمهای خاصی میتوان به جاودانگی رسید. شاید همین باعث شده تا دانشمندان هم به فکر یافتن راهی برای مرگ انسان بیافتند. هویت و زندگی دیجیتال راه حلی است که از آغاز ظهور علوم کامپیوتر برای رفع این نیاز بشر مطرح شده است.
یکی از مهمترین تکنولوژیهایی که برای آینده پیشبینی میشود این است که بتوان مغز انسان را در یک کامپیوتر کپی کرد. یعنی رشته بیتهایی از مغز آدمی را روی کامپیوتر ایجاد کرد که میتواند بعد از مرگ، او را زنده نگه دارد.
شاید به نظر برسد که پیشبینیهایی از این دست، بیشتر به فیلمها و داستانهای علمی تخیلی تعلق دارند، اما مساله این است که در حال حاضر افراد زیادی بهشدت روی این موضوع تمرکز کرده و معتقدند تکنولوژی روزی خواهد توانست انسان را جاودانه کند. مسلما ذهن بدون بدن جسمانی زنده نخواهد ماند اما ذهن آپلود شده میتواند در یک بدن دیجیتالی و در یک جهان شبیهسازی شده زندگی کند.
البته اطلاعات مغز میتواند نه تنها روی یک کامپیوتر بلکه روی شبکهی گستردهای از رایانهها اعمال شود. به این فکر کنید که در این وجود دیجیتال هیچ بیماری وجود نداشته باشد. در اینصورت انسان تا هر وقتی که میخواهد میتواند زندگی کند و این یعنی جاودانگی.
حقیقت این است که ذهن انسان نمیتواند خود را با شرایط مختلف وفق دهد و همین مسئله زندگی در آینده را بسیار سخت خواهد کرد. داشتن ذهنی که میتواند در زمینههای مختلف و بدون خستگی کار کند، غیر ممکن است. برای همین ما باید یکی دیگر بسازیم.
برای عملی کردن آپلود ذهن انسان به یک کامپیوتر باید پاسخ مسائلی را که در این رابطه مطرح میشود داد. برای مثال اینکه آیا عملکرد مغز محاسبه پذیر است یا نه. طرفداران این فناوری معتقدند مغز انسان یک ماشین تورینگ است که از مواد بیولوژیک ساخته شده است. برای همین میتوان ساز و کار آن را تشخیص داد و به کامپیوتر القا کرد. اما عدهی دیگری خلاف این عقیده را دارند و میگوید عملکرد مغز خطی نیست و نتیجهی کار میلیونها سلول مختلف است.
به هر حال اینکه بتوانیم افکار خود را به یک کامپیوتر منتقل کنیم ایدهی بسیار جالبی است اما مواردی مانند قدرت ناکافی پردازش، فضای ذخیرهسازی نامناسب و یا نگرانی از آهسته بودن سیستم به شدت کار را سخت میکند.
علاوه بر این نگرانیهای فلسفی، علمی، اخلاقی و حتی امنیتی بسیاری نیز در این زمینه مطرح میشود. مثلا اینکه در صورت آپلود مغز به یک کامپیوتر، این احتمال وجود دارد که هدف حملات ویروسی و آسیبپذیر قرار بگیرد. برای همین نمیتوان تضمین کرد که یک ذهن آپلود شده همیشه سالم و بی خطر باقی خواهد ماند.
با کنار گذاشتن جزییات فنی و نحوهی پیادهسازی این فناوری، سوالی برای همه پیش میآید که اگر بشر میتوانست مغز خود را به کامپیوتر آپلود کند آیا این کار را انجام میداد یا نه؟
سوزان اشنایدر، دانشمندی که روی ماهیت ذهن و خودآگاهی مطالعه میکند در اینباره میگوید:
من فکر می کنم آپلود مغز امکان پذیر است ولی مطمئن نیستم که این مغز آپلود شده همان خودِ ما باشد. این تکنولوژی برای بسیاری از اهداف ما مفید خواهد بود اما باید به طور جد در مورد پیامدهای ناشی از آن فکر کنیم.
نکته دیگر این است که جدای از مسائلی که در دین مطرح میشود، فیلسوفان بسیاری معتقدند که آگاهی در جایی بالاتر از مغز انسان قرار دارد. جنبهای از انسان که در کتابهای علمی و ادیان مختلف با نام روح میشناسیم. رنه دکارت در قرن ۱۷ این مسئله را بیان کرده بود که ذهن یک ماده غیر فیزیکی است و در جایی خارج از مغز قرار دارد. با این اوصاف حتی اگر بتوانیم مغز را به کامپیوتر آپلود کنیم، هیچ احساس زنده بودنی نخواهیم داشت.
تصور میکنیم که ذهن انسان به یک کامپیوتر آپلود شده باشد. آیا او بعد از مرگ متوجه این موضوع خواهد شد؟ آیا خواهد فهمید که مرده و در یک ماشین دیجیتالی به باقی حیات خود ادامه میدهد؟ سوال اساسیتر این است که آیا میفهمد زنده شده است و یک انسان بوده یا اینکه فکر میکند از ابتدا مثلا یک ماشین فکس بوده است؟
این مسائل هنوز پاسخ مشخصی نداشته است و یک امر نسبی است. اینکه فناوری چگونه حسِ بودن را به فرد القا خواهد کرد هنوز بیپاسخ باقی مانده است. این موضوع در فلسفه جای بحث زیادی دارد و تیم اوربان در این پست دربارهی آن صحبت کرده است.
با این وجود تاکنون اقدامات زیادی برای رسیدن به وجودِ دیجیتالی (هویت دیجیتالی) برای انسان انجام شده است. ربات بینا-۴۸ مثالی است که میتوان در این رابطه زد. مارتینه روتبلات یکی از افرادی است که معتقد است در آینده انسان خواهد توانست ذهن خود را به کامپیوتر آپلود کند. روتبلات بینا-۴۸ را از روی دوست خود ساخته شده است و امیدوار است این ربات بتواند پیشساختی از فناوری مطلوبش در آینده باشد.
این ربات ایدهها و شخصیت بینا را با ایجاد پایگاه دادهای از خاطرات، عقاید و افکار وی در کنار اطلاعات بدست آمده از تعاملات رسانههای اجتماعی و وبلاگهای مورد استفاده او به اشتراک میگذارد. بینا-۴۸ میتواند مانند یک انسان واقعی عقاید خود را ابراز کرده و در بحثها شرکت کند. روتبلات پنج سال پیش با همکاری شرکت مهندسی Hanson Robotics، کار شبیهسازی دوست خود را آغاز کرده و بیش از ۱۰۰ ساعت برای گردآوری خاطرات، احساسات و عقاید بینا در یک پایگاه داده رایانهای وقت گذاشته است.
به نظر من کلونها بزرگترین اختراع بشریت خواهند بود. این فناوری در آیندهای نزدیک پیشرفت زیادی خواهد کرد تا جاییکه مثل خرید یک گوشی موبایل یا باز کردن یک حساب کاربری فیسبوک، تصمیم خواهید گرفت که یک کلون ذهنی از خود بسازید.
میتوانید در ویدئوی زیر نحوهی عملکرد بینا-۴۸ را ببینید. البته عدهای معتقدند بینا-۴۸ یک ربات خسته کننده است و در بسیاری از موارد پاسخهای گیج کننده میدهد.
به هر حال مسئلهای که وجود دارد این است که جاودانگی دیجیتال تنها دارای ماهیت فناوری نیست و بخشهای دیگر دانش را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
بسیار ممنون از مطلب گرانسنگ شما