سال گذشته وقتی یخچالم خراب‌ شده بود، تعمیرکار، کامپیوتری را که آن را کنترل می‌کرد تعویض کرد و اینجا بود که من فهمیدم که در مورد یخچالمان اشتباه فکر می‌کردم. این وسیله یک یخچال نیست که مجهز به یک کامپیوتر است بلکه این یک کامپیوتر است که غذاها را سرد نگه می‌دارد، دقیقاً مانند بسیاری از چیزهای دیگری که امروزه تبدیل به کامپیوتر شده‌اند. گوشی همراه شما یک کامپیوتر است که می‌توان با آن تماس هم گرفت، خودروی شما یک کامپیوتر است که چهار چرخ و یک موتور دارد و اجاق‌گاز شما کامپیوتری است که لازانیا هم می‌پزد. دوربین عکاسی شما هم نوع دیگری از کامپیوتر است که عکس هم می‌گیرد و حتی حیوانات خانگی ما هم به‌نوعی کامپیوتر هستند، گربه من کامپیوتری است که همه روز را جلوی آفتاب چرت میزند!

کامپیوترها جزئی از همه ابزارهایی شده‌اند که به اینترنت متصل می‌شوند. شرکت Nest که گوگل آن را به قیمتی حدود ۳ میلیون دلار خریده است ترموستات‌هایی می‌سازد که قابلیت اتصال به اینترنت را دارند با این وضعیت شما می‌توانید یک دستگاه تهویه بخرید که ایده‌آل‌ترین و دلخواه‌ترین وضعیت شما را برای بهینه کردن مصرف انرژی یاد بگیرد. ابزارهای سنجش آمادگی جسمانی مانند Fitbit و Jawbone اطلاعات زیادی در مورد حرکت‌های شما و چرخه خواب‌وبیداری شما جمع می‌کنند و از آن‌ها برای تحلیل تمرین‌ها و عادات خواب شما استفاده می‌کنند. علاوه بر این‌ها بسیاری از ابزارهای پزشکی نیز رفته‌رفته به اینترنت وصل می‌شوند و داده‌های بیومتریک مختلفی را ارسال می‌کنند. در آینده نزدیک ابزارهای زیادی وجود خواهد داشت که علائم حیاتی، وضعیت جسمانی و فعالیت‌های مغزی شما را به‌طور پیوسته خواهند سنجید.

امسال دو نمونه شگفت‌آور از تکنولوژی‌هایی را دیدیم که فعالیت‌های ما را کنترل می‌کنند: یکی تلویزیون‌های سامسونگ هستند که به مکالمات ما در اتاق نشیمن گوش می‌دهند و آن‌ها را برای نسخه‌برداری به یک مرکز می‌فرستند، مثلاً موقعی که یک نفر به تلویزیون می‌گوید که کانال را عوض کند. دومین تکنولوژی هم عروسک‌های باربی هستند که سؤالات کودکان شما را ضبط می‌کنند و به یک موسسه می‌فروشند.

همه این کامپیوترها داده‌های زیادی در مورد آنچه انجام می‌دهند تولید می‌کنند و بسیاری از این داده‌ها از نوع داده‌های نظارتی و پایش شده هستند. داده‌هایی مانند محلی که شما با گوشی خود با آنجا تماس گرفته‌اید و حتی چیزهایی که در گوشی می‌گویید و هر آنچه جستجو می‌کنید و می‌نویسید و حتی سرعت ضربان قلب شما. شرکت‌ها این اطلاعات را جمع‌آوری، ذخیره و تحلیل می‌کنند و بر اساس این اطلاعات در مورد ما قضاوت و نتیجه‌گیری‌هایی می‌کنند. درحالی‌که شاید ما کاملاً مخالف این روند باشیم ولی این روند زندگی ما را به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. بااینکه هیچ‌کس خوشش نمی‌آید ولی باید باور کنیم که ماتحت نظارت شدیدی قرار داریم.

پایش های اینترنتی به مرحله‌ای رسیده که یک معماری عظیم و حیرت‌آوری از نظارت‌ها را شاهد هستیم که سودآوری زیادی هم دارد. ما هرکجا که می‌رویم تحت کنترل هستیم و بسیاری از شرکت‌ها و کارگزاران این داده‌ها را می‌خرند. ممکن است حدود ۱۰ الی ۱۲ شرکت مختلف وجود داشته باشند که داده‌های خروجی یک وب‌سایت را خریداری کنند. فیس‌بوک شما را در همه سایت‌هایی که دکمه لایک فیس‌بوک در آن‌ها وجود دارد تحت کنترل دارد (چه به‌حساب فیس‌بوک خود واردشده باشید و چه نشده باشید)، همچنین گوگل شما را در همه سایت‌هایی که دکمه +Google در آن‌ها وجود دارد ردیابی می‌کند و از آن‌ها برای تحلیل ترافیک آن سایت‌ها در Google Analytics استفاده می‌کند.

بسیاری از شرکت‌هایی که شما را در اینترنت ردیابی و کنترل می‌کنند نام‌هایی دارند که شاید تابه‌حال نشنیده باشید: Rubicon Project، AdSonar، Quantcast، Undertone و Traffic Marketplace نمونه‌هایی از این شرکت‌ها هستند. اگر کنجکاو هستید که بدانید چه کسانی شما را ردیابی می‌کنند کافی است یکی از افزونه‌های مرورگرهای خود را که کوکی‌ها را نمایش می‌دهند نصب کنید. من ضمانت می‌کنم حیرت خواهید کرد. طبق آماری که یکی از گزارشگران ارائه داده بود حدود ۱۰۵ شرکت را شناسایی کرده است که فعالیت‌های وی را در طی این بازه ۳۶ ساعته ردیابی کرده‌اند. در سال ۲۰۱۱ سایت به‌ظاهر بی‌ضرر Dictionary.com به هنگام بازدید بیش از ۲۰۰ کوکی ردیاب را بر روی مرورگر شما نصب می‌کرد.

تفاوتی ندارد که از چه گوشی هوشمندی استفاده می‌کنید، برنامه‌های ردیاب و پایشگر شما را تحت کنترل دارند. آن‌ها محل جغرافیایی شما را دائماً زیر نظر دارند و بعضاً اقدام به دانلود کردن آدرس‌ها، تقویم و صفحات موردعلاقه شما می‌کنند. نمونه‌های فراوانی از این برنامه‌ها وجود دارد، در سال ۲۰۱۳ یک خواننده رپ به نام Jay Z و شرکت سامسونگ با همکاری هم اپلیکیشنی فراهم کردند که این امکان را می‌داد تا کاربران آن اندکی زودتر از انتشار آلبوم به آهنگ‌های آن گوش دهند؛ اما همین اپلیکیشن از کاربر این اجازه را می‌گرفت که به دفترچه تلفن گوشی دسترسی داشته باشد و حتی محل جغرافیایی کاربر و مخاطبینی را که کاربر با آن‌ها تماس می‌گرفت را ردیابی کند. بازی معروف Angry Birds حتی موقعی که مشغول بازی نیستید محل جغرافیایی شما را ثبت می‌کند. اصلاح معروف Big Brother که استعاره‌ای از سازمان‌ها و قدرت‌های بزرگ اطلاعاتی ناظر بر زندگی مردم است امروزه تبدیل به برادرهای خیلی کوچک‌تری little brothers شده است که همه‌جا حضور دارند.

بیشتر اطلاعات پایش شده در اینترنت ذاتاً بی‌نام هستند ولی شرکت‌ها توانایی این را دارند که اطلاعات مختلف جمع‌آوری‌شده را باهم ترکیب کنند و ما را به‌خوبی شناسایی کنند. ما از روی میل خودمان اطلاعات خودمان را در اختیار سرویس‌های مختلف اینترنتی قرار می‌دهیم، اغلب این کار از طریق شناسه کاربری مورداستفاده در سرویس‌های مختلف صورت می‌گیرد. شناسه‌های کاربری به‌طور فزاینده‌ای در حال گره خوردن به نام واقعی شما نیز هستند به‌عنوان‌مثال یکی از سیاست‌های گوگل که در سال ۲۰۱۴ فسخ شد این بود که کاربر باید با نام واقعی و قانونی خودش در گوگل پلاس ثبت‌نام کند. در حال حاضر فیس‌بوک هم شدیداً بر روی این مورد حساس است و هنگام ثبت‌نام، نام واقعی شما را درخواست می‌کند. وقتی شما از کارت‌های اعتباری خود برای خرید یک کالا استفاده می‌کنید اطلاعات فردی شما در کوکی‌هایی که شرکت‌های درگیر در آن تراکنش، آن‌ها را استفاده می‌کنند ذخیره می‌شود. علاوه بر این‌ها هر جستجویی که درگوشی‌های هوشمند خود انجام می‌دهید به اسم شما ثبت و ذخیره می‌شود درحالی‌که ممکن است خود وب‌سایتی که آن را جستجو می‌کنید از این واقعه خبر نداشته باشد.

این نظارت و پایش بخشی از مدل کسب‌وکار اینترنتی است چراکه مردم هم دوست دارند آزاد باشند و هم دوست دارند راحت باشند. از طرفی حق انتخاب‌های زیادی هم به مردم داده نشده است بنابراین این نظارت‌ها معمولاً به‌صورت نامرئی اتفاق می‌افتد تا شما به آن فکر نکنید. البته این ازنظر قانونی هم مشکلی ندارد چراکه قانون هنوز نتوانسته خودش را با تغییرات سریعی که در مدل‌های کسب‌وکار رخ می‌دهد مطابقت دهد.

در کل حریم خصوصی چیزی است که اکثر مردم دوست دارند آن را کم‌ارزش جلوه دهند تا وقتی‌که پی ببرند دیگر حریم خصوصی‌ای ندارند. بحث‌هایی مانند اینکه «من چیزی برای پنهان کردن ندارم» خیلی رواج دارند ولی نباید آن‌ها را باور کرد. افرادی که تحت نظارت و پایش شدید قرار می‌گیرند به این نتیجه می‌رسند که حریم خصوصی در مورد پنهان کردن چیزها نیست بلکه در مورد فردیت و استقلال شخصی است. حریم خصوصی بدین معناست که خودتان تصمیم بگیرید خودتان را برای چه کسانی و تحت چه شرایطی آشکار کنید. حریم خصوصی در مورد آن نوع از آزادی فردی است که کسی را مجبور نکند خودش را دائماً به خاطر ناظرین مختلف تغییر دهد.

این تمایل بی‌اهمیت نشان دادن حریم خصوصی به‌صورت عمدی از سوی شرکت‌ها بزرگنمایی می‌شود تا مطمئن شوند که این مسئله برای کاربران بی‌اهمیت باقی خواهد ماند. درواقع وقتی شما وارد فیس‌بوک می‌شوید حتی قادر به تصور نیستید که چه حجم عظیمی از اطلاعات شخصی را در اختیار این شرکت قرار می‌دهید، حتی وقتی‌که با دوست خودتان در حال چت کردن هستید. شاید باورش برایتان سخت باشد ولی هرروز صبح که از خواب بیدار می‌شوید و گوشی خود را در جیب خود می‌گذارید، چند ده شرکت مختلف شروع به ردیابی رفتارهای شما می‌کنند.

وقتی مدل کسب‌وکاری را انتخاب می‌کنید که بر مبنای پایش و نظارت بر دیگران استوار است وارد بازی خطرناکی می‌شوید که شرکت‌های قدرتمندی در آن حضور دارند. گوگل دوسوم بازار موتورهای جستجوی امریکا را در اختیار دارد. سه‌چهارم کاربران اینترنت حساب کاربری فیس‌بوک دارند. آمازون ۳۰ درصد بازار کتاب آمریکا و ۷۰ درصد بازار کتاب الکترونیکی را از آن خود کرده است و شرکت کام کست ۲۵ درصد از بازار پهنای باند را در آمریکا تصاحب کرده است. همه این شرکت‌ها و رقبای آن‌ها به خاطر موقعیت اقتصادی خودشان قدرت و کنترل زیادی دارند که بازی با آن‌ها را سخت می‌کند.

رابطه بیشتر ما با شرکت‌های اینترنتی که به آن‌ها وابسته شده‌ایم یک رابطه سنتی مشتری- فروشنده نیست. ما مشتری آن‌ها نیستیم بلکه در کمال ناباوری ما محصولاتی هستیم که آن‌ها به مشتریان اصلی خودشان می‌فروشند. این شرکت‌ها کاملاً شبیه زمین‌داران فئودال (همان خان‌های قدیم خودمان) هستند و ما رعایا، کشاورزها و برده‌های آن‌ها هستیم که بر روی زمین‌ها آن‌ها کار می‌کنیم و داده‌های تولید می‌کنیم تا آن‌ها بفروشند و سود کسب کنند.

بااینکه این یک تشبیه و استعاره است ولی چیزی است که واقعاً در حال رخ دادن است، بعضی از مردم متعهد به تبعیت از گوگل هستند، حساب جیمیل دارند، از تقویم گوگل استفاده می‌کنند و از گوگل داکس (Google Docs) استفاده می‌کنند و گوشی‌های اندروید می‌خرند. بعضی‌های دیگر همین تعهد را نسبت به محصولات اپل دارند، از کامپیوترهای آی‌مک استفاده می‌کنند، آیفون و آی‌پد استفاده می‌کنند و از آی‌کلاد برای همگام‌سازی و پشتیبان گیری از اطلاعاتشان استفاده می‌کنند. همین موارد در مورد محصولات مایکروسافت هم می‌توان رخ دهد. بسیاری از ما از حساب‌های ایمیل بلااستفاده برای ورود به شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک توییتر و اینستاگرام استفاده می‌کنیم. بااینکه ممکن است که یک زمین‌دار خاصی را برای نوکری کردن ترجیح دهیم ولی بعضی‌ها هم هستند که تعهدات خود را بین زمین‌داران مختلف تقسیم می‌کنند و یا از تبعیت از یکی از این زمین‌داران بزرگ خودداری می‌کنند و باافتخار هم این کار را انجام می‌دهند. صرف‌نظر از همه این‌ها رفته‌رفته نوکری نکردن برای حداقل یکی از این اربابان سخت می‌شود.

بااین‌وجود مصرف‌کنندگان ارزش‌های زیادی از این زمین‌داران بزرگ دریافت می‌کنند. چراکه برای ما راحت و امن‌تر است که یک فرد دیگر اطلاعات ما را نگه‌داری و ابزارهای ما را مدیریت کند. ما خودمان نیز دوست داریم که مدیریت نرم‌افزارها و ذخیره داده‌هایمان را کس دیگری انجام دهد و از اینکه می‌توانیم به پست الکترونیکی خودمان از هرکجای دنیا و از هر کامپیوتری دسترسی داشته باشیم لذت می‌بریم و چون با هر ابزاری و از هرجایی می‌توانیم به فیس‌بوک دسترسی داشته باشیم خوشحالیم. ما علاقه داریم که بتوانیم به تقویم خودمان در همه‌جا دسترسی داشته باشیم. سایت‌هایی که امکان ذخیره در فضاهای ابری را فراهم می‌کنند بهتر از خود ما می‌توانند کار پشتیبان گیری و ذخیره عکس‌ها و سایر فایل‌های ما را انجام دهند. اپل توانایی بهتری در دور نگه‌داشتن هرزنامه‌ها دارد؛ و این یک حقیقت است که ما از به‌روزرسانی‌ها و پشتیبان گیری‌های خودکار نسبت به حالت دستی بیشتر لذت می‌بریم و نمی‌توانیم انکار کنیم که وقتی گوشی خودمان را گم می‌کنیم و به‌راحتی می‌توانیم اطلاعاتمان را در گوشی جدیدمان ببینیم شگفت‌زده می‌شویم.

حریم-شخصی

در وضعیت کنونی دیگر نمی‌توانیم انتظار داشته که خودمان بتوانیم محیط‌های محاسباتی خود را کنترل کنیم و مجبوریم این مهم را به اربابان و زمین‌داران محول کنیم و انتظار داشته باشیم که آن‌ها ما را از هرگونه آسیب محافظت خواهند کرد. این وضعیت به خاطر به وجود آمدن دو روند تکنولوژیک است:

اولی اوج گرفتن پردازش‌های ابری است که باعث شده داده‌ها و پردازش آن‌ها دیگر بر روی کامپیوترهای ما انجام نشود. امروزه ذخیره داده‌ها و پردازش‌های پیچیده‌ای که بر روی آن‌ها انجام می‌شود بر روی سرورهای شرکت‌های بزرگ انجام می‌گیرد درنتیجه ما کنترل زیادی بر روی داده‌هایمان نداریم. این شرکت‌ها می‌توانند از این داده‌ها برای هر نوع سودآوری که می‌خواهند استفاده کنند. آن‌ها با تنظیم قراردادهای ویژه تعیین می‌کنند که ما چه نوع داده‌هایی را می‌توانیم در سیستم‌های آن‌ها ذخیره کنیم و حتی اگر احساس کردند که داده‌های ما تهدیدی برای آن‌هاست آن‌ها را پاک کنند. این شرکت‌ها برای مقاصد قانونی حتی می‌توانند داده‌های ما را در بررسی و کندوکاو کنند. هیچ بعید نیست که اطلاعات ما در سرورهای کشوری ذخیره شود که قوانین امنیت اطلاعات آن به‌اندازه‌ای بازدارنده نباشد که اطلاعات ما در اختیار دیگران قرار نگیرد.

روند دومی که در دنیای تکنولوژی وجود دارد کنترل ابزارهای الکترونیکی توسط فروشنده‌های آن‌هاست. آیفون‌ها، آی پد ها، گوشی‌های اندروید، کتاب‌خوان کیندل، کروم بوک و ابزارهای دیگر مشابه جزء ابزارهایی هستند که دائماً کنترل می‌شوند. نتیجه این روند هم عدم کنترل محیط‌های پردازشی است که باعث شده هیچ اختیاری در آنچه می‌توانیم ببینیم، انجام دهیم و استفاده کنیم نداشته باشیم. شرکت اپل قوانین زیادی در مورد نرم‌افزارهایی که می‌توان بر روی سیستم‌عامل‌های iOS نصب کرد تدوین کرده است. شما می‌توانید هر سندی را بر روی کتاب‌خوان کیندل بارگذاری کنید ولی آمازون این توانایی را دارد که آن را پاک کند. در سال ۲۰۰۹ آمازون بعضی از نسخه‌های کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول را به خاطر مسائل حق نشر از روی کیندل های کاربران پاک کرد.

حریم-شخصی

این مشکلات فقط در مورد سخت‌افزارها نیست. امروزه خرید و استفاده از یک نرم‌افزار به شکلی دلخواه هم مشکلات خود را دارد. در حال حاضر فروشندگان از مدل کسب‌وکار حق اشتراک گیری استفاده می‌کنند که کنترل زیادی بر روی کاربر پیدا می‌کنند. شرکت ادوب این روش را در سال ۲۰۱۳ بر روی Creative Cloud اجرا کرد. مایکروسافت هم بااینکه هنوز مدل خرید را رها نکرده است ولی می‌توان حدس زد که فروش حق اشتراک برای محصولات Office جذابیت زیادی می‌تواند داشته باشد. Office 365 هم گزینه‌های خوبی برای ذخیره اطلاعات در فضای ابری به کاربرانش می‌دهد. شرکت‌ها بیشتر و بیشتر به این سمت حرکت می‌کنند چراکه با این روش ما به‌عنوان کاربر یا مصرف‌کننده سودآوری بیشتری برای آن‌ها خواهیم داشت.

باوجود قوانین فعلی، اعتماد کردن به این شرکت‌ها تنها راه‌حل ممکن است و هیچ پیش‌بینی هم در مورد قوانین آینده نمی‌توان داشت. درنتیجه ما هم هیچ کنترلی نمی‌توانیم بر روی فعالیت شرکت‌ها داشته باشیم. ما نمی‌توانیم با شرکت yahoo در مورد دسترسی به‌عکس هایی که بر روی سایت flicker می‌گذاریم مذاکره کنیم و نمی‌توانیم با شرکت Prezi در مورد افزایش امنیت اسلایدهایمان و یا با Trello در مورد امنیت پروژه‌هایمان صحبت کنیم. ما حتی نمی‌دانیم که مهیاکنندگان فضاهای ابری کدام‌یک زیرساخت‌هایشان را برون‌سپاری کرده‌اند و درصورتی‌که یکی از این شرکت‌ها اطلاعات ما را پاک کنند حق درخواست بازگشت آن را نخواهیم داشت و حتی ممکن است آن‌ها به دولت اجازه دسترسی به داده‌های ما را بدهند. اگر هم ما بخواهیم که استفاده از خدمات آن‌ها را قطع کنیم بعید خواهد بود که اجازه داشته باشیم داده‌های خودمان را با خود ببریم.

دانشمند سیاسی هنری فارل گفته است که:

بیشتر زندگی ما به‌صورت آنلاین تحت کنترل است، به بیانی دیگر بیشتر زندگی ما توسط قوانینی که شرکت‌های خصوصی بزرگ تدوین کرده‌اند تحت کنترل است که نه قوانین نظارتی زیادی به کار آن‌ها نظارت می‌کند و نه رقابت واقعی در بازار آن‌ها وجود دارد.

معمول‌ترین توجیهی که برای این وضعیت کسب‌وکار وجود دارد این است که کسب‌وکار شوخی‌بردار نیست و از طرفی، هیچ‌کس به‌زور و فشار مجبور به استفاده از فیس‌بوک و یا گوگل و یا خرید آیفون نشده است. کاربران با آزادی کامل انتخاب می‌کنند که وارد این رابطه ارباب‌رعیتی شوند چراکه ارزش‌های بسیار زیادی از آن‌ها دریافت می‌کنند. خیلی روشن است اگر کسی علاقه‌ای به این اربابان نداشت می‌تواند با آن‌ها وارد رابطه نشود.

ولی توصیه به قطع رابطه با این شرکت‌ها هم چندان عملی نیست. قانع‌کننده نیست به کسی که دوست ندارد داده‌هایش جمع‌آوری شود بگوییم که از ایمیل استفاده نکن، خرید آنلاین نکن و از فیس‌بوک و گوشی‌های هوشمند استفاده نکن. امروزه قابل‌تصور نیست که یک دانش‌آموزی بدون جستجو و تحقیق در اینترنت و ویکی‌پدیا به تحصیل ادامه دهد و در آینده بتواند شغل مناسبی به دست آورد. همه این‌ها ابزارهای زندگی مدرن هستند و برای زندگی حرفه‌ای و اجتماعی ضروری هستند. داشتن حق انتخاب، بیشتر مواقع برای بسیاری از ما مناسب نیست هرچند شاید بسیاری از چیزهایی که در زندگی معاصر تبدیل به هنجار شده‌اند بی‌رحمانه به نظر می‌رسند.

در حال حاضر انتخاب بین ارائه‌دهندگان سرویس‌های مختلف، انتخاب تحت نظارت بودن یا نبودن نیست، بلکه انتخاب بین این است که کدام زمین‌دار و ارباب جاسوسی شما را بکند و این وضعیت تا وقتی‌که قوانینی مبتنی بر حفاظت از ما و داده‌هایمان تصویب نشود تغییر نخواهد. هرکسی که داده‌های ما را در اختیار دارد قدرت دارد و به نظر می‌رسد که نوبت دولت‌ها فرارسیده تا این تعادل قدرت را فراهم کنند.