وقتی اصطلاح استارتاپ را به زبان می‌آوریم، آن‌ چیزی که همه تصور می‌کنند یک تیم حرفه‌ای با ایده‌ی عالی است که در زمانی اندک به رشد و درآمدی بزرگ رسیده است، اما در واقعیت تعداد بسیار کمی از استارتاپ‌ها در این تعریف جای می‌گیرند. حدود ۷۵ تا ۹۰ درصد استارتاپ‌ها با مسائل و مشکلات بسیاری مواجه می‌شوند و از هر ده‌تای آن‌ها تنها ۱ استارتاپ باقی می‌ماند و رشد می‌کند.

دلایلی که باعث شکست استارتاپ‌ها می‌شوند پیچیده هستند، شاید در اولین نگاه دلیل واضحی را برای شکست یک استارتاپ بیابید. اما عموما دلیل واضحی وجود ندارد و برخی از مشکلات کوچک به خاطرجدی نگرفتن منجر به شکست‌های بزرگی می‌شوند. من به اقتضای مطلب سعی می‌کنم نه مورد از بزرگترین مشکلاتی را که اکثر استارتاپ‌ها با آن‌ها درگیر هستند را انتخاب کرده و با مثال‌هایی به بررسی آن‌ها بپردازم.

۱) انتخاب شریک و تیم نامناسب

Gugo استارتاپی با ایده‌ای عالی است که در ماه فوریه‌ی ۲۰۱۱ تاسیس شد. این استارتاپ بستری برای هوش اجتماعی گروه‌محور بود، یک پل اجتماعی بین کاربران و برندها که به نظر می‌رسید با استقبال بسیاری همراه شود. مشکل اصلی که توسط بنیان‌گذاران مطرح شد اختلاف مابین خودشان بود. یکی از بنیان‌گذاران اظهار می‌کند که همکارش هیچ چیزی در مورد تکنولوژی نمی‌داند و علاوه بر آن ذهن کسب‌وکاری بسیار ضعیفی هم دارد و او مجبور می‌شود حدود ۹۰ درصد کارها را خودش به تنهایی انجام دهد. بنابراین به هیچ‌وجه به سهم ۵۰ درصدی خود قانع نیست. از این رو اختلاف شدید بین آن‌ها دلیل اصلی شکست استارتاپ آن‌هاست. در واقع سرمایه‌گذاری روی استارتاپی که بین موسسان آن اختلافات بسیاری وجود دارد، به هیچ‌وجه امن و مطمئن نیست.

۲) کمبود سرمایه

بسیاری از ایده‌ها به علت ماهیت نوآورانه‎‌ی خود در مراحل اولیه‌ی تولدشان درآمد آنچنانی راعاید صاحبان‌شان نمی‌کنند و حتی بسیاری از استارتاپ‌ها در تامین هزینه‌های خود با مشکلات بزرگی مواجه می‌شوند. داشتن سرمایه‌ و بکارگیری صحیح آن در توسعه‌ مهم‌ترین نیاز یک استارتاپ است. All My App یکی از بهترین فروشگاه‌های برنامه برای ویندوز بود که در آن به راحتی می‌شد برنامه‌ای را کشف، نصب  و بروزرسانی کرد، اما آن‌‌ها نتوانستند به‌اندازه‌ی کافی کمک مالی دریافت کنند و همین منجر به وقفه در کارشان شد. موسس این شرکت در یک پست وبلاگی به شکست استارتاپ‌ خود اشاره کرد و گفت اگرچه ما نتوانستیم یک فروشگاه خوب ایجاد کنیم اما در طی این مسیر چیزهای زیادی آموختیم.

۳) عدم توانایی برای جذب توده‌ی مهم کاربران

استارتاپ‌هایی مانند Rate My Speech که با مشکل جذب کاربران مواجه هستند، فورا به سمت نابودی کشیده می‌شوند. Rate My Speech سرویسی با هدف کمک به بهبود مهارت سخنرانی عمومی مردم ایجاد شده بود. کاربران می‌توانستند سخنرانی‌های خود را آپلود کنند و سپس بازخوردهایی را از جامعه‌ی موردنظر بگیرند. اما در نهایت این سرویس به عنوان ابزاری  فوق‌العاده برای کمک به بهبود مهارت‌های ارتباطی مردم نشد. برای داشتن یک سایت اجتماعی از هر نوع رسیدن به توده‌ی مهمی از کاربران مهم است و Rate My Speech هرگز نتوانست این گزینه را اجرایی کند.

۴) ایده‌‌های غیرقابل پیاده‌سازی

Lumos یک سوئیچ الکتریکی هوشمند است که برای یادگیری ماشین استفاده می‌شود. بنیان‌گذاران این استارتاپ پس از شکست اعتراف کردند تبدیل نمونه‌ی اولیه به یک محصول کاملا کاربردی و سخت‌افزاری را دست‌کم گرفته بودند. یاش کوتاک بنیانگذار این استارتاپ گفت ساخت یک استارتاپ موفق بسیار سخت است و ایجاد استارتاپ سخت‌افزاری ۱۰ برابر سخت‌تر از آن است.

۵) صرف غیرمعقولانه سرمایه

استارتاپ Reward Me بستری برای وفادارسازی مشتریان رستوران‌ها و خرده‌فروشان بود. این شرکت سرمایه‌ی خوبی در بانک داشت، اما به صورت عاقلانه آن را صرف نکرد و تلاش بیش از حد برای رشد سریع و فوری منجر به شکست نهایی این استارتاپ شد. بنیانگذار این استارتاپ توضیح می‌دهد که اگرچه ما روی کاغذ پیشرفت فوق‌العاده‌ای داشتیم، اما هرگز نتوانستیم یک محصول با ثبات همراه با یک کانال مقیاس‌پذیر مشتری تاسیس کنیم.

۶) مدیریت ریسک ضعیف

یک استارتاپ در مسیر رشد خود با چالش‌های بسیاری مواجه می‌شود که باید این ریسک‌ها را شناسایی کرده و برای مدیریت موثر آن‌ها برنامه‌ریزی کند. استارتاپ Airbnb (بزرگ‌ترین سیستم رزرواسیون اینترنتی متل در جهان) زمانی که بخش بزرگی از منهتن در طوفان شن غرق شد، برای مقابله با چنین مشکلی آماده  بود. آن‌ها درهای هتل را به روی مردم باز کردند و با کاهش قیمت‌ها درصدد کمک به مردمی که آواره شده بودند برآمدند.

اما اوبر(uber) در چنین موقعیت‌هایی همواره بزرگ‌ترین اشتباه‌های خود را مرتکب می‌شود. در طول یک گروگان‌گیری در کافه‌ای در مرکز شهر سیدنی، مردم برای یافتن تاکسی از برنامه‌ی اوبر استفاده می‌کردند. بسیاری از راننده‌ها از نگرانی مردم سوءاستفاده کردند و نرخ کرایه‌های خود را تا چهار برابر افزایش دادند، این اتفاق باعث اعتراض شدید رانندگان شد و مدیران شرکت تنها توانستند اعلام کنند که هر کسی که مبلغ اضافه‌ای پرداخت کرده می‌تواند آن را پس بگیرد. به نظر می‌رسد آن‌ها اعتماد و ایمنی مشتریان خود را در اولویت خود قرار نداده‌اند.

۷) عدم تمرکز

تمرکز بر روی ایده‌ی اصلی و تلاش برای توسعه‌ی آن مهم‌ترین روندی است که یک استارتاپ می‌بایست طی کند و در صورتی که به این مورد توجه نکند ممکن است با عواقب بدی مواجه شود. uDesign یکی از بهترین استارتاپ‌های مد و فشن بود که اخیرا خبر تعطیل شدن آن را شنیدیم. این برنامه به کاربران اجازه‌ی ایجاد و خرید الگوهای لباس زنانه را می‌داد. آن‌ها روی ایده‌ی اصلی تمرکز نکردند و اجازه دادند هزینه‌ها از کنترل‌شان خارج شود. این شرکت هزینه‌ی بسیاری را صرف مدل‌های بازاریابی و ویدیوهای گران‌قیمت کرد و توجهی به میزان تقاضای بازار نداشت.

۸) نداشتن برنامه‌ برای توسعه‌ی مداوم

بسیاری از استارتاپ‌هایی که شکل می‌گیرند فاقد برنامه‌ی صحیح برای رشد هستند. بسیاری از استارتاپ‌ها به جای‌ این‌که مسیر صحیح رشد را بپیمایند به دنبال رشد سریع و بدون برنامه هستند که همین عجله پایه‌های شکست آن‌ها را فراهم می‌کند. یکی از شبکه‌های اجتماعی به نام راز که ژانویه سال ۲۰۱۴ تاسیس شد اخیرا بر اثر همین مشکل نابود شد. بنیانگذار راز Byttow علت تعطیلی استارتاپش را در یک پست وبلاگی توضیح داد.

وی گفت پس از تلاش‌ و مشورت بسیار بالاخره به این نتیجه رسیدیم که می‌بایست شکست را قبول کنیم و این تصمیمی صحیح است که به نفع من، سرمایه‌گذاران و تیم‌مان است.  در واقع ما سرمایه‌ی زیادی جذب کردیم اما این به هیچ دلیل موفقیت ما را تضمین نمی‌کرد، ما در عرض ۱۰ ماه این برنامه را به اوج رساندیم اما دیگر نتوانستیم این سرعت را حفظ کنیم. ما باید می‌دانستیم در یک شبکه‌ی اجتماعی که همه ناشناس هستند به سختی می‌توان آن جامعه را بزرگ کرد.

۹) بی‌تجربگی در مدیریت

Bluecird چیزی شبیه به squarespace با نرم‌افزارهای منبع باز است. موسس این استارتاپ عدم کنترل مالی و مدیریت بی‌تجربه را دلیل اصلی شکست‌شان عنوان کرد.

خوشبختانه تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام شده تا درک بیشتری نسبت به شکست کسب‌وکارها داشته باشیم و دلایل بسیاری هم مطرح شده است. دانستن این اشتباهات و اجتناب کردن از آن‌ها بهترین کاری است که قبل از هر چیز باید انجامش داد. البته باید به این نکته‌ی مهم توجه داشت که استارتاپ‌ها متفاوت هستند و برای شناسایی و درک آن‌ها می‌بایست پژوهش‌ها و تحقیقات بسیاری را انجام دهیم.