زمانی کلمه‌ی هکر برای مقاصد مفید به کار گرفته می‌شد. هکرها کدنویسان قانون‌مندی بودند که برای اهداف بی‌ضرر کار می‌کردند. از دید ما هکر ها از آسیب رسیدن به سیستم جلوگیری می‌کردند و کرکر ها (Cracker) به سیستم آسیب می‌رساندند. گرچه رسانه‌ها بیشتر سعی می‌کردند تا به خرابکاران در فضای اینترنت و سارقان دیجیتالی  برچسب هکر بزنند. ما همه این‌ها را می‌دانیم و با افتخار خود را هکر می‌نامیم چون این کرکر ها هستند که مشکل بوجود می‌آورند.

هرچند این یک نبرد شکست خورده است، مگر نه؟

جسی شیدلوور، سردبیر سابق فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد که برنامه‌نویس هم هست، می‌گوید:

تفاوت کاربردی میان هکر  و کرکر وجود دارد اما اهمیتی ندارد، چون کسی آن را نمی‌داند.

مشکل این است که در عصر حاضر، فناوری اطلاعات در حال آسیب زدن به چشم‌انداز های سیاسی و اجتماعی است. نوآوری‌های صورت گرفته سیاستمداران را ملزم می‌کند که از کلمات جدیدی در صحبت‌های خود استفاده کنند که با این تغییرات متناسب باشند. اما از آنجا که اکثر روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران زمینه‌ی فنی لازم را ندارند، هکرها ترسناک می‌شوند!

و نتیجه این می‌شود که هرکسی که با کامپیوتر سروکار دارد هکر ها را به عنوان یک مجرم می‌شناسد.

ریچارد استالمن، پدید‌آورنده و بنیان‌گــذار حـــرکــت نرم‌افزارهای آزاد و پــروژه گنو، اولین کسی است که از واژه‌ی کرکر در علوم کامپیوتری استفاده کرده است.

من اولین بار در دهه‌ی ۸۰،  زمانی که دیدم روزنامه‌نگاران از هکرها به عنوان امنیت شکن‌ها یاد می‌کنند. از واژه‌ی کرکر استفاده کردم. وقتی که می‌گفتم هکرم، مردم طوری با من رفتار می‌کردند که انگار شخصیت شیطانی دارم. در سال ۱۹۸۰، هنگامی که رسانه‌های خبری می‌خواستند تا واژه‌ی هکر را به مردم بشناسانند، آن‌ها بیشتر روی یک‌بعد از کار هکر ها تاکید می‌کردند. بعدی که نشان می‌داد هکر ها سعی می‌کنند به سیستم‌های کامپیوتری نفوذ کنند. آن‌ها جنبه‌های دیگر کار هکرها را نادیده می‌گرفتند. رسانه‌ها این ذهنیت را در مردم ایجاد می‌کردند که هکر ها خطرناک‌اند. بنابراین دیدگاه واقعی از آنچه ما انجام می‌دادیم در ذهن آن‌ها ایجاد نمی‌شد.

این سوتفاهم تنها نگرانی نبود که وجود داشت. هکر های بسیاری به دلیل نفوذ به سیستم‌ها به زندان می‌رفتند، در صورتی‌که هیچ خراب‌کاری انجام نمی‌دادند.

بیلا کولمن، استاد دانشگاه مک‌گیل  مونترال که فعالیت زیادی در رابطه با هکرها، هکتیویسم و جنبش انونیموس دارد، در مرکز دایره المعارف دانشگاه جانز هاپکینز به این موضوع اشاره کرده است:

تا اواسط دهه‌ی ۹۰ دولت آمریکا هکر ها را مجرم می‌دانست بدون اینکه هیچ تمایزی میان افرادی که اهداف متفاوتی داشتند، قائل شود.  خرابکاری، شوخی یا اهداف سیاسی برای‌شان تفاوتی نداشت. هکر، هکر بود.

این قانون هکر ها را می‌ترساند. زیرا به هکرهای روسی که از کارت‌های اعتباری سرقت کرده بودند، هکرهای سیاسی، جاسوسان دولت و پلیس مخفی‌ها و حتی توسعه دهندگان منبع باز نیز هکر گفته می‌شد.

توانایی نفوذ به یک سیستم به معنی  هکر بودن شما نیست. درست مثل کسی که از سیم‌کشی خودروی خودش سر در می‌آورد ولی لزوما یک مهندس خودرو نیست.

بعضی از هکر ها واژه‌ی کرکر را قبول ندارند. این افراد بیشتر با هکر های کلاه سفید و کلاه سیاه موافقند. این دسته‌بندی  در سال ۱۹۹۰ بوجود آمده‌اند. قبل از آن و در دهه‌ی ۵۰ هکر ها یا تبهکار بودند یا قهرمان‌هایی خوب که در فیلم‌های وسترن نشان داده می‌شدند.

در فیلم‌های دهه‌ی ۹۰ تصور مردم از هک کردن و هکر ها به کلی عوض شد. بقیه هم پرچم را به دست گرفتند و از واژه‌ی کرکر استالمن دفاع کردند. در این زمان بود که  اریک ریموند این واژه را در لغتنامه‌ی مخصوص خود که امروزه با نام  دیکشنری جدید هکرها شناخته می‌شود،  وارد کرد.

گروه دیگری هم هستند که خود را هکر می‌نامند در صورتیکه این چنین نیست. این افراد (به طور عمده مردان و نوجوان) به کامپیوتر ها نفوذ می‌کنند و می‌توانند سیستم‌های مخابراتی را دستکاری کنند. هکرهای واقعی این افراد را کرکر می‌نامند و با ان‌ها همکاری نمی‌کنند. در واقع معتقدند که این افراد تنبل و غیر مسئول‌اند. متاسفانه بسیاری از روزنامه‌نگاران و نویسندگان به اشتباه این افراد را هکر می‌نامند و همین موضوع هکر ها را تحریک می‌کند.

ریموند حق دارد. روزنامه نگاران نمی‌توانند تفاوت میان این دو گروه را درک کنند. از آنجایی که کرکر ها خودشان می‌خواهند به جای هکرها شناخته شوند نمی‌توان مردم غیر فنی را مجاب کرد که این دو گروه با هم فرق دارند.  

هک کردن برای آزمایش یک سیستم صورت می‌گیرد تا حفره‌های امنیتی آن پیدا شود. برای اینکه مشخص شود چه نرم‌افزاری واقعا  کامل شده است یا اینکه کدها بدون باگ و آسیب‌پذیری نوشته شده اند یا نه.

یک فرآیند ساخت و ساز برای پاسخ به سوالاتی مثل این که ‌اگر من این کار را انجام دهم چه خواهد شد؟ یا اینکه اگر من یک نظر ۶۵۰۰۰ کاراکتری در ورد پرس بنویسم چه می‌شود.

پائول گراهام در مقاله‌ی  خود که در سال ۲۰۰۴ به نام The Word Hacker  منتشر شده، نوشته است:

هکرها دلقک‌های هوشمند هستند. ۱ آوریل تنها تعطیلی است که می‌توانیم برای خودمان اعلام کنیم. او اطلاعات زیادی درباره‌ی کار هکر هایی مثل من بیان می‌کند که جنبه‌های خوب و بد آن را با یک کلمه‌ی مشابه بیان می‌کنیم. زمانی که از این جنبه‌ها صحبت می‌کنیم دقیقا نمی‌دانیم که کدام‌یک هستیم. عجیب است که به برنامه نویسی به عنوان یک کار روشمند و دقیق نگاه کنیم. این کامپیوترها هستند که دقیق و روشمند عمل می‌کنند وگرنه هک کردن چیزی است که شاید آن را با یک خنده مضحک روی صورت‌تان انجام می‌دهید.

 هک کردن از همان ابتدا به صورت یک کار مفید معرفی نشده است. ۵۰ سال قبل هکر به افرادی گفته می‌شد که از فناوری استفاده نادرست می‌کردند.

راه‌حل چیست؟ با چه زبانی باید تکنولوژی و استفاده‌های درست و نادرست از آن را توصیف کنیم؟

کولمن می‌گوید:

من به یک راه‌حل ساده می‌اندیشم. اینکه افراد خلافکار را هکر های تبهکار بنامیم. آیا فایده‌ای خواهد داشت؟ آیا درباره‌ی جرایم سازمان یافته حرف می‌زنیم؟ در اینصورت باید مشخص کنیم چه کاری خلاف است و چه کاری خلاف نیست.

البته او معتقد است که تصور مردم درباره‌ی هکر ها در حال تغییر است. ویکی‌لیکس، جنبش انونیموس، هکتیویسمو فیلم‌هایی که در این‌باره ساخته می‌شود، نقش زیادی در این فرآیند داشته‌اند. فیلم‌هایی مثل خانه‌ی کارت‌ها و آقای ربات که درک مردم را نسبت به هکر ها عوض می‌کنند. اینکه هک کردن تنها برای مقاصد خراب‌کارانه صورت نمی‌گیرد.

به هر حال این تعریف دوگانه از هکر ها مشکلاتی را بوجود می‌آورد. چون برای مردم غیر فنی دشوار است که تفاوت میان هکرهای خوب و هکر های بد را تشخیص دهند.

هکرها سرکش هستند. سرکش بودن جوهره‌ی هکر بودن است. اینکه سیلیکون ولی در آمریکاست و در فرانسه یا آلمان یا انگلستان یا ژاپن نیست، خیلی تصادفی نیست. مردم این کشورها بیشتر داخل خطوط حرکت می‌کنند و همین باعث می‌شود تا ریسک کمتری بکنند.