پانزده سال قبل فعالان بسیار اندکی در زمینه تکنولوژی وجود داشتند، بنیاد مرزهای الکترونیک (eff) یکی از اولین موج‌های به راه افتاده بود که اندکی قبل از موسسه نرم‌افزارهای آزاد تاسیس شد. این موسسات نیز نسبت به فرصت‌هایی که تکنولوژی می‌توانست ایجاد کند هیجان‌زده بودند، اما موج‌هایی از امید و ترس نیز در ما ایجاد کردند:

امیدواری نسبت به راه‌هایی که تکنولوژی می‌توانست جهان را جای بهتری برای ما بکند و ترس از میلیون‌ها راهی که می‌توانست منجر به نابودی زندگی ما شود!

من برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ از وجود چنین جنبش‌هایی آگاه شدم، مدت کوتاهی بعد از این‌که از دانشگاه (برای چهارمین بار و آخرین بار) اخراج شوم. من به خوبی به یاد دارم که سوار اتوبوس ‌شدم تا از مرکز شهر تورنتو به دانشگاه واترلو بروم، باتری لپ‌تاپم تنها برای ۳۰ دقیقه کفاف می‌داد و من حدود یک ساعت باید مسیر طی می‌کردم. بنابراین مجله‌ای با یک برند جدید خریدم، آن مجله Wired نام داشت و مطلبی که روی کاور مجله را پوشش داده بود مقاله‌ای ازاستیون لوی در مورد "مخالفان رمزنگاری" بود.

این مقاله در مورد جنبش‌های روبه‌رشد سایفرپانک بود و به خاطر جذابیت‌های فنی‌اش به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد. در این مقاله نوشته شده بود که به زودی شبکه‌های کامپیوتری در همه‌ی اعمال ما دخالت خواهند داشت، بنابراین حفظ حریم خصوصی افراد پراهمیت خواهد شد. ریاضیات و ابزارهای رمزنگاری در این مسیر بسیار کمک خواهند کرد.

به عنوان کسی که در بطن جنبش‌های عدالت اجتماعی رشد کرده بود، بسیار تحت‌تاثیر قرار می‌گرفتم. چراکه تازه می‌فهمیدم که کامپیوتر می‌تواند ابزاری برای سازماندهی جنبش‌های توده‌ای و تصادم‌ها شود. اگر همه‌چیز به خوبی انجام نشود شرکت‌ها و دولت‌های بسیاری قادر به جاسوسی تمام وقت از شهروندان خواهند بود. تصور این‌که اینترنت نیاز دولت‌ها و شرکت‌ها را برای نفوذ به کامپیوترها و سرقت فایل‌ها برطرف می‌کرد غیرقابل تحمل بود.

اکنون سال ۲۰۱۵ است و اگر یک چیز برای امیدواری نسبت به آینده وجود داشته باشد، آن گسترش مطلق گروه‌های اکتیویسم است که به روش‌های مختلف در تلاش برای ایجاد آزادی در اینترنت هستند. کشورهای اتحادیه اروپا گروه‌های مختص خود را مانند گروه حقوق آزاد بریتانیا (Open Rights Group) و یا سازمان حقوق دیجیتال هلند (Bits of Freedom) و ده‌ها گروه دیگر را دارند. نه به خاطر این‌که ما باید با اینترنت مبارزه کنیم بلکه به این خاطر که مسائل و مشکلات بسیاری وجود دارند – از تغییرات آب‌وهوایی گرفته تا بی‌عدالتی‌های اقتصادی- که ما باید برای آن‌ها قوانینی روی نت تنظیم کنیم.

منتقدان ادعا می‌کنند که اکتیویست‌ها "تکنولوژی‌های جبرگرایانه" می‌سازند و اجازه می‌دهند که مجرمان حساب‌های بانکی مردم بی‌گناه را غارت کرده و حریم شخصی را نابود کنند. آن‌ها می‌گویند که اکتویست‌ها فکر می‌کنند که ذات فناوری به همه‌ نیازها پاسخ خواهد داد و خواهد توانست بدون اشتباه این کار را بکند.

من می‌دانم که اکتیویست‌های اینترنتی بسیاری وجود دارد، اما نمی‌دانم چه تعداد از آن‌ها این‌گونه فکر می‌کنند. بله مطمئنا افرادی مانند تونی استارک (Iron Man) هستند که می‌گویند به لطف قدرت معجزه‌آسای اینترنت آینده‌ی روشنی در انتظار ماست، اما آن‌ها کسانی هستند که برای آزادی اینترنت مبارزه چندانی نمی‌کنند.


ما به جبرگرایی اکتیویست‌ها باور نداریم، یک اکتیویست کسی است که فکر می‌کند. اگر بتوانیم امروز کارهایی را انجام دهیم که باعث شود فردای ما بهتر از امروزمان شود، آینده در تصرف ما خواهد بود. یک اکتویست کسی است که معتقد است بدون عمل، همه چیز بدتر خواهد شد. اکتویسم معادل عدم قطعیت است، اعتقاد به این‌که آینده تغییر خواهد کرد چرا که مردم آن را تغییر خواهند داد.

درست است که اکتویست‌های فناوری به جهان از طریق لنز تکنولوژی نگاه می‎‌کنند، اما آن‌ها به مشکلات به عنوان یک مشکل بازاری، یک مشکل قانونی و یا یک مشکل هنجاری حمله می‌کنند. اگر به اشتراک‌گذاری اقتصاد جبهه‌ای در مقابل شیوه‌های استثماری باشد، فعالان تکنولوژی ممکن است نرم‌افزارهای مذاکرات جمعی یا یک لابی جمع‌سپاری برای حل این مشکل پیشنهاد کنند. بنابراین اکتیویست‌ها سعی می‌کنند با ترکیب تکنولوژی و سایر علوم مشکلات را حل کنند.

تکنولوژی باعث می‌شود فرد بتواند بسیاری از راه‌حل‌ها را ارزان‌تر امتحان کند، بنابراین اکتیویست‌ها می‌توانند با یکدیگر هماهنگ شوند و با استفاده از تکنولوژی راه‌حل‌های مختلف را امتحان کنند و سپس بهترین راه‌حل را انتخاب کنند.

گیک‌ها هم می‌توانند اشتباه کنند، بسیار هم اشتباه کنند. اما مطمئنا فناوری، جهان را به شکل بسیار عمیقی تغییر خواهد داد. ضروری است که ما به درستی تغییر کنیم، در غیر این‌صورت اتفاقات بدی رخ خواهد داد. این چیزی است که گیک‌ها تمام مدت به آن اعتقاد دارند.