پانزده سال اول قرن بیست‌ویکم با پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در فناوری اطلاعات و ارتباطات ازجمله پیدایش تلفن‌های هوشمند، رسانه‌های اجتماعی، بسترهای ویدیویی در دسترس و دسترسی میلیاردها نفر به اینترنت و... مواجه شدیم. به نظر می‌رسد این تغییرات مهم  باید عمیقا به توانمندسازی افراد منجر شود، اما دموکراسی-یک نظام سیاسی مبتنی بر ایده‌ی توانمندسازی فردی- در این سال‌ها هم‌چنان راکد مانده است.
تعداد دموکراسی‌های امروزی بیشتر از تعداد آن‌ها در آغاز قرن نیست. دموکراسی‌هایی که جدیدا ایجاد می‌شوند و حتی دموکراسی‌های قدیمی با ضعف نهادی جدی و اعتماد عمومی ضعیف مواجه هستند.
چگونه می‌توان این پیشرفت بی‌سابقه‌ی تکنولوژی که منجر به توانمندسازی بشر می‌شود را با عدم پیشرفت کلی دموکراسی در سراسر جهان درک کرد؟ برای پاسخ به این سوال نظر کارشناسان خبره در زمینه تغییرات سیاسی را جویا شده‌ایم.

همه به دنبال دموکراسی نیستند

یک دلیل برای این ناهنجاری وجود دارد. دموکراسی جهانی توسط بسیاری از عوامل مختلف شکل می‌گیرد. در حالی که برخی از عوامل طرفدار دموکراسی ازجمله توسعه گسترده اقتصادی، انتشار تکنولوژی‌های آزادی (به خصوص گوشی‌های تلفن همراه) و رشد وسیع‌تر جامعه مدنی هستند اما دولت‌های خودکامه‌ی بسیاری در جهان در مقابل آن ایستاده‌اند.
دوم این‌که درحالی‌که تکنولوژی‌های ارتباطی، افراد را به انجام کارهای دموکراتیک توانمند می‌کنند، اما بستری برای انتشار سریع شایعات، تهمت‌های قومی، بیگانه‌ستیزی و دیگر افراط‌گرایی‌ها هستند. بعنوان مثال در جریان نسل‌کشی رواندا رادیو نقش بسیار اساسی و مهمی را ایفا کرد. امروزه رسانه‌های اجتماعی می‌توانند این نفرت یا تعصب بی‌جا را ایجاد کنند.

در نهایت، خودکامگان به طور قابل توجهی نظارت خود را بالا برده، محدودیت‌‌هایی را در نظر گرفته و حتی به از بین بردن تکنولوژی‌های آزادسازی پرداخته‌اند. چین و روسیه از زمان‌های قدیم این کار را انجام می‌دهند، سایر نظام‌های استبدادی نیز از سانسور اینترنت و سرکوب‌ دیجیتال استفاده می‌کنند. دموکرات‌ها باید نوآور باشند و سازمان‌دهی‌شده عمل کنند.

اقتدارگرایان نیز نحوه‌ی استفاده از تکنولوژی را می‌دانند

در میان شور و هیجان تکنولوژی‌های جدید ارتباطی، مهم است به این نکته توجه کنیم که بسیاری از مردم هنوز به این منابع دسترسی ندارند. به عنوان مثال در ترکیه با وجود اقتصاد رو به رشد حدود نیمی از خانواده‌ها به اینترنت دسترسی ندارند. به این ترتیب آن‌ها برای دسترسی به اطلاعات سیاسی به تلویزیون و اخبار که تحت حمایت دولت است تکیه می‌کنند. علاوه بر این بسیاری از رسانه‌های جدید که برای توانمندسازی مردم ایجاد می‌شوند در ترکیه سانسور می‌شوند، به عنوان مثال یوتیوب و توئیتر در ترکیه به دستور مقامات سیاسی در موارد متعددی غیرفعال شده‌اند. 

در فوریه ۲۰۱۴ دولت ترکیه یک قانون جدید در رابطه با کنترل بیشتر اینترنت تصویب کرد که طبق آن مخابرات می‌تواند وب‌سایت‌هایی را که مخل نظم عمومی هستند بدون حکم دادگاه مسدود کند که این یک قانون کاملا ضد دموکراسی است.
علاوه بر این‌ها پیشرفت‌های تکنولوژی، سرکوب مخالفان را برای رژیم‌های اقتدارگرا آسان‌تر ساخته است. به عنوان مثال در قانون اینترنت سال ۲۰۱۴  ارائه‌دهندگان اینترنت موظف شدند فعالیت کاربران وب را جمع‌آوری کنند و در صورت درخواست مقامات به آن‌ها ارائه دهند. به تازگی در ترکیه افراد زیادی به دلیل توهین به رئیس‌جمهور در توئیتر و فیسبوک محاکمه شده‌اند.

محدودیت‌های ایدولوژیک هنوز باقی است

در سال ۲۰۰۹ که من شروع به انجام پروژه‌ی Twaweza کردم، به فکر یک تغییر اجتماعی بلندپروازانه در شرق آفریقا بودم تا با استفاده ازتکنولوژی‌های ارتباطی بالقوه یک حرکت عمیقا دموکراتیک انجام دهم. اما پس از ۶ سال آزمایش جدی، خطا و موفقیت نسبی من فهمیدم که این حرکت‎‌ها چندان مفید نیستند. تکنولوژی هیچ چیزی را به خودی خود جلو نمی‌برد. آن فقط فرصت‌هایی را برای تجزیه و تحلیل داده‌‎ها و رسیدن به مردم ایجاد می‌کند، اما مردم باید خود انگیزه برای تغییر اجتماعی را داشته باشند.

مطبوعات گوتنبرگ و فیدهای توییتر نوآوری‌های فوق‌العاده‌ای برای حرکت‌های دموکراتیک هستند، اما مهم‌ترین جنبه‌ای که باید در یک انقلاب وجود داشته باشد سخت‌کوشی و عمل جمعی است.

موسسه‌های مستقل را از یاد نبرید

رهبران خودکامه قادر هستند تا شهروندان عادی را سرکوب کنند و فضاهای مدنی را از بین ببرند. آن‌ها معمولا از تکنولوژی‌های جدید بر ضد دموکراسی استفاده می‌کنند، به عنوان مثال آن‌ها محل طرفداران دموکراسی را ردیابی کرده و اقدامات آن‌ها را از بین می‌برند.

اما من می‌خواهم در مورد مسئله‌ی دیگری صحبت کنم، به نظر من بسیاری از دموکراسی‌های فعال در سطح محلی هستند و هنوز در سطح ملی فعال نشده‌اند. یک یا دو دهه‌ی بعد نوآوری‌های سیاسی وسیع‌تر خواهد شد و تکنولوژی‌ به افراد در بسیاری از جنبه‌ها از جمله سیاست کمک خواهد کرد.

بله! پیچیده است!

وقتی در مورد فعال دموکراتیک حرف می‌زنیم، به احتمال زیاد در ذهن ما یک مبارز شجاع که بر علیه یک دولت سرکوب‌گر عمل می‌کند نقش می‌بندد که تکنولوژی می‌تواند ابزاری قدرتمند برای چنین افرادی باشد تا از دولت انتقاد کنند و یا برای تظاهرات عمومی هماهنگ شوند.

اما چالش پیش‌روی دموکراسی در بسیاری از کشورها تنها افزایش آزادی بیان برای شهروندان نیست، بلکه دموکراسی در برخی کشورها به دنبال آن است که موسسات معتبری ایجاد شود که بتواند به خواسته‌های شهروندان و نیازهای آن‌ها پاسخ دهد. ساخت چنین نهادهایی یک مبارزه سخت برای بسیاری از دموکراسی‌خواهان است و تکنولوژی فعلی تنها کمک‌های محدودی را در این زمینه می‌تواند ارائه کند.


همان‌طور که دیدید کارشناسان سه دلیل عمده برای این معمای ذکر شده در بالا ذکر کردند. تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در پانزده سال گذشته نتوانستند دموکراسی را به طور کامل ایجاد کنند به این دلایل که:

۱)‌ برای دیدن اثرات کامل تکنولوژی هنوز خیلی زود است.
۲) در بسیاری از کشورها دسترسی جزئی به این تکنولوژی‌ها وجود دارد.
۳) همه‌ی مردم باید برای اقدام جمعی و استقرار نهادهای موثر آماده و مایل باشند.

یادداشت مترجم: مواجهه با این مطلب من را علاقه‌مند به ترجمه‌اش کرد ولی در نهایت مجبور به حذف‌ بخش‌هایی از آن شدم. به نظرم موضوع دموکراسی و تکنولوژی و ساختار ارتباط بین آن‌ها موضوع پیچیده‌ای است که باید بیشتر بر روی آن بحث شود و در مجال این مطلب نیست.