پس از تصادف تلخ هفته گذشته جان نش و مرگ وی، به لطف تلاش‌های استرلینگ، ران هاروارد و راسل کرو بسیاری از مردم با زندگی اسرارآمیز وی از جمله مبارزاتش با اسکیزوفرنی، جایزه نوبل ۱۹۹۴در علوم اقتصاد آشنا شدند.

اما جان نش نقش بسیار مهمی در نظریه بازی‌ها داشت و ریاضیات قوی او کاربرد وسیع نظریه‌ی بازی‌ها را در جهان امکان‌پذیر کرد. مطالعه‌ی تئوری بازی‌ها و یادگیری تعادل نش یک تمرین بسیار ارزشمند برای پیروز شدن و زندگی بهتر است. در صورتی که‌ بتوان اصول اولیه‌ای آن را یاد گرفت و به صورت گسترده از آن‌ها استفاده کرد مطمئنا به یک راه‌حل صحیح و برد-برد دست پیدا خواهیم کرد. اما این روزها کمتر از هر موضوعی به این نظریه پرداخته شده است، بنابراین در تلاش هستیم تا نقش مهم نش را در این تئوری بیان کنیم.

نظریه بازی‌ها

قبل از این‌که نظریه بازی‌ها ابداع شود، اقتصاددانان از نظریه‌های آلفرد مارشال و اقتصاد کینزی استفاده می‌کردند اما این نظریه‌ها در صنایع پویایی که در آن‌ها تعدادی از کسب‌وکارها در برابر یکدیگر قرار داشتند و یا مناقصاتی که باید براساس رفتار دیگر رقبا تصمیم گرفته می‌شد، کارا نبودند و جای خالی یک نظریه کامل دیده می‌شد.

اگرچه نظریه بازی‌ها اغلب در اقتصاد استفاده می‌شود، اما در هر جایی که فرد، تصمیم‌گیرنده، تعامل استراتژیک و تعامل مبتنی بر قوانین وجود داشته باشد می‌تواند اعمال شود. این نظریه حتی در تنظیم مذاکرات هسته‌ای از جمله آن‌هایی که در حال حاضر بین ایران و قدرت‌های بزرگ دنیا در حال وقوع است می‌تواند مفید باشد.

علاوه بر این‌ها از این نظریه برای یک محصول در بازار که تعدادی از شرکت‌ها برای آن به رقابت می‌پردازند یا مبارزات سیاسی که در آن نامزدهای مختلف برای شکست دادن یکدیگر تلاش می‌کنند استفاده می‌شود. کلمه "استراتژیک" بسیار مهم است، چون  بازیکنان مختلف در انتخاب حرکت خود به اقدامات دیگر حریفان توجه می‌کنند. این بازیکنان به جای رفتارهای منفعلانه و تصادفی به صورت هدفمند به دنبال به حداکثر رساندن مزایای خود هستند.

فون نویمان و همکارش اسکار مورگنسترن یک چارچوب فکری برای تجزیه و تحلیل شرایط طراحی کردند، آن‌‍‌ها به یک نتیجه قطعی به نام بازی مجموع صفر رسیدند که در آن سود شرکت‌کننده‌ها دقیقا متعادل با زیان‌های شرکت‌کننده‌های دیگر است. این نقطه دقیقا جایی است که جان‌نش وارد شد و فراتر از این نظریه رفت.

برخلاف بازی مجموع صفر که در آن بازنده چیزی را می‌بازد که برنده آن را می‌برد، در نظریه نش سود به هر دو طرف بازی پیشنهاد می‌شود. تعادل نش نقطه‌ای است که در آن هیچ بازیگری (با فرض ثابت بودن بازی بقیه) در صورت تغییر وضعیت سودش بیشتر نشود. به عبارت دیگر تعادل نش نقطه‌ای است که در آن هیچ بازیگری انگیزه برای تغییر وضعیت خود نداشته باشد.

جان نش توانست نشان دهد که چنین تعادلی در هر بازی با تعداد محدودی از بازیکنان و تعداد محدودی از حرکت‌ها وجود دارد. این نظریه فراتر از اقتصاد رفت و کاربردهای وسیعی پیدا کرد به طوری‌که در هر مسئله‌‌‌ی مهمی مانند مسئله‌ی زندانی، مسئله‌ی رانندگی در جاده‌ها، صلح میان ابرقدرت‌ها و غیره استفاده می‌شود.

 جان نش در ۲۶ می ۲۰۱۵ در یک تصادف جان خود را از دست داد.